رمان خان
-
رمان خان پارت 109
🌸 من عصبانی بودم اونقدر عصبانی که اگه کارد میزدی خونم در نمیومد کلافه بودم اما سعی میکردم به…
بیشتر بخوانید » -
رمان خان پارت 108
🌸گلناز خیلی ناراحت بودم نگاهش کردم و گفتم گلناز: این زنه… همین خانوم دکتر… این… این شوهرش مرده… نازگل:…
بیشتر بخوانید » -
رمان خان پارت 107
🌸گلناز دکتر شیرین رفت پیش خواهرم و من اونجا پا رو پا انداختم و با دقت این طرف و…
بیشتر بخوانید » -
رمان خان پارت 106
🌸گلناز گلناز: مامان… آخ مامان… آخه چرا… چرا این دختر عاقل نمیشه الکی الکی داره زندگیشواز هم میپاشه… خب…
بیشتر بخوانید » -
رمان خان پارت 105
🌸گلناز مامان گریه رو قطع کرد و با دلخوری گفت مامان: دخترم تو اونقدری که برای همه وقت میزارین…
بیشتر بخوانید » -
رمان خان پارت 104
🌸گلناز امیر رفته بود و منم دیگه طاقت توی اون خونه موندن رو نداشتم تنها کسی که یه درد…
بیشتر بخوانید » -
رمان خان پارت 103
🌸گلناز وقتی رفتم دم در دیدم امیر داره خانوم رو راهنمایی میکنه عجب دکتر ایشون بود نمیدونستم دکترخانم هرچند باید…
بیشتر بخوانید » -
رمان خان پارت 102
🌸گلناز بهت زده بهش نگاه کردم و با ما امیدی سرم رو تکون دادم و گفتم گلناز: تو رو خدا…
بیشتر بخوانید » -
رمان خان پارت 101
وقتی با هم بدو بدو میرفتن من با ذوق به فائزه گفتم گلناز: هیچ فرقی بین تمنا و گندم…
بیشتر بخوانید » -
رمان خان پارت 100
دل تو دلم نبود امیر رفت و برگشت و با عصبانیت گفت امیر: به خدا که این مراسم رو…
بیشتر بخوانید » -
رمان خان پارت 99
🌸گلناز من به امیر و امیر به من نگاه کردو من شونه ای بالا انداختم که خودت میدونی…
بیشتر بخوانید » -
رمان خان پارت 98
🌸گلناز گل ناز : خدایا این حرفا رو از کجا در میاری فائزه مرده به این خوبی مامان تو…
بیشتر بخوانید » -
رمان خان پارت 97
بعد از کلی حرف زدن امیر رو قانع کرده بودم از فردا قرار بود کارمون دربیاد امیر باید میرفت…
بیشتر بخوانید » -
رمان خان پارت 96
🌸گلناز اجازه نمی داد در رو ببندم هرچی تلاش میکردم بیشتر مانع نشد سر آخر در رو ول کردم…
بیشتر بخوانید » -
رمان خان پارت 95
🌸گلناز باهاش حرف زدم جونم براش در میرفت از دیدنم خوشحال بود هرچی من میگفتم میخندید تمنا: خاله تو…
بیشتر بخوانید »