رمان من سیندرلا نیستم
-
من سیندرلا نیستم پارت 41
جعبه کادویش را از میز برداشت و به طرفم آمد. – جا گذاشتی. با شرمندگی گفتم: – ببخشید، با…
بیشتر بخوانید » -
من سیندرلا نیستم پارت 40
زبانش را روی لبش کشید و گفت: – فقط یه تفریح کوچولو. به هردومون خوش میگذره. زیر پوستش یک شغال…
بیشتر بخوانید » -
من سیندرلا نیستم پارت 39
سالی یک کوله پشتی، پریچهر یک تاب و دامن جین کوتاه و اما بابک یک کارت هدیه که شک…
بیشتر بخوانید » -
من سیندرلا نیستم پارت 38
با دیدنم به طرفم آمد. از ماشین پیاده شدم و به سمتش رفتم، هرچه نزدیکتر میشد با دیدن جدیت…
بیشتر بخوانید » -
من سیندرلا نیستم پارت 37
از من ناامید نشد، ادامه داد: – روحش رو میبینی و از چیزی که میبینی خوشت میاد، بعد دوستش…
بیشتر بخوانید » -
من سیندرلا نیستم پارت 36
مسیری که رفتنش آنهمه طولانی بود، چقدر برگشتن از آن زود تمام شد. شاید چون قلبم را در آن خانهٔ…
بیشتر بخوانید » -
من سیندرلا نیستم پارت 35
– بارون بود. گفتم بیام دنبالتون. رعدوبرق اینبار نزدیکتر به زمین خورد، مثل این بود که جسمی سفید و سنگین…
بیشتر بخوانید » -
من سیندرلا نیستم پارت 34
جوان بودم و بیتجربه، اما بهاندازهٔ بیشتر زندگیام سامی را میشناختم؛ بازی نبود واقعی بود. این مچاله شدن، این لرزه……
بیشتر بخوانید » -
من سیندرلا نیستم پارت 33
گلتاج سفره انداخت، فاطمه تخممرغ سرخ کرد و مادرم ماست آورد. ضیافتی بود برای من که سالها حسرت سفرهٔ خانهٔ…
بیشتر بخوانید » -
من سیندرلا نیستم پارت 32
دست خودم نبود، وقتی به خودم آمدم، بیاراده سراغ وسیلههایم رفته بودم تا لباس جمع کنم. بعد که لباسهای…
بیشتر بخوانید » -
من سیندرلا نیستم پارت 31
– تنها بیرون اومدی؟ در دورترین نقطهٔ صندلی از من، خودش را جمع کرد. – مجتبی کار داشت، همایون هم…
بیشتر بخوانید » -
من سیندرلا نیستم پارت 30
غذاهای خوشرنگ و متفاوت، مرغهای درسته و بریان. ماهیهایی که با لیمو تزئین شده بودند… سرم را پایین انداختم تا…
بیشتر بخوانید » -
من سیندرلا نیستم پارت 29
– ممنونم، دکتر. نمیدونید چقدر به این تفریح احتیاج داشتم. ماهی با شنیدن صدایم به اتاق برگشت و گفت: –…
بیشتر بخوانید » -
من سیندرلا نیستم پارت 28
وقتی وارد سوئیت شدم، پایم به چیزی گیر کرد. کیفش دم در افتاده بود، اما خودش… با دیدنم، از روی…
بیشتر بخوانید » -
من سیندرلا نیستم پارت 27
در تمام فیلمها و کتابها آباژوری، مجسمهای یا وسیلهای بود که به سر متجاوز بکوبند… گلدانهای من دور از دستهای…
بیشتر بخوانید »